- ریش تراش
- کسی که موی سر و صورت افراد را اصلاح می کند، تراشندۀ ریش، وسیلۀ کوچک برقی برای تراشیدن موی صورت
معنی ریش تراش - جستجوی لغت در جدول جو
- ریش تراش ((تَ))
- اسباب معمولاً برقی برای تراشیدن موی صورت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکو تراشیده: بلور خوشتراش مجسمه خوش تراش، خوش شکل زیبا اندام خوش تراش
ویژگی آنچه خوب تراش خورده است، کنایه از ویژگی آنکه اندام زیبا و متناسب دارد، خوش اندام
پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، قاچ قاچ، ریز ریز، تار تار، لخت لخت، شرحه شرحه
ابزاری مانند داس که با آن یخ را می تراشند
افزاری داس مانندکه بدان یخ را می تراشنا
پاره پاره، چاک چاک